خدا بیامرزد کسی را

خدا بیامرزد کسی را که می داند کجاست. و چه می کند. توپ را بنداز در زمین دیگری نه تو بگو از نتیجه ی کار خودت لذت بردی؟ اگر خوشحالی می توانی بقیه را خوشحال کنی. زندگی خرچنگی وقتی است که دست به خرچنگی بدهی که پایین می رود

خدا بیامرزد کسی را که می داند کجاست. و چه می کند. توپ را بنداز در زمین دیگری نه تو بگو از نتیجه ی کار خودت لذت بردی؟ اگر خوشحالی می توانی بقیه را خوشحال کنی. زندگی خرچنگی وقتی است که دست به خرچنگی بدهی که پایین می رود

دیروز صبح رفتم مزرعه های اطراف این شهر..این شهر جادویی و زیبا!بوی بهار... گله های گوسفندای روستایی ها... مزرعه های ریحون و شوید و کاهو ... این قدر دردسترس هست که می تونی بری بینشون قدم بزنی و از سایه درختا و هوای خنک و نسیمی که

سلام قشنگا منبعد از تقریییبا ده روز اومدم خودم خیلی ناراحتم که نبودم این همه و وقفه افتاد و واقعا اصلا دوس نداشتم وقفه بیوفتهآمّااا داستان این بود که مجبوری بود و وقفه اجباری افتاد. میپرسید چرا چون اسباب کشی شروع شد و من اصصصلا

یادم باشه هیچوقت با هیشکی درد و دل نکنم چون از همون درد ودل استفاده میکنند واسه زدن تو سرم.یادم باشه به شوهرمم هر حرفی رو نزنم..#خدا هست واسه شنیدن حرفام به کسی نیاز ندارم#درس زندگی.از الان تا ابدا من اول زندگیم حق میدم بخودم که